سپیدار خبر
 
سپیدارخبر: گزارش تكاندهنده از جنایت های داعش:

 

این روز‌ها داعش سردمدار برده داری در قرن بیست و یکم شده است؛ تا جایی که نقشه‌های جنگی خود را برای گرفتن برده‌هایی با سلیقه مشتریان خود هماهنگ می‌کند

این روز‌ها داعش سردمدار برده داری در قرن بیست و یکم شده است؛ تا جایی که نقشه‌های جنگی خود را برای گرفتن برده‌هایی با سلیقه مشتریان خود هماهنگ می‌کند. گروهی که همواره به دنبال تصرف مناطق استراتژیک و جنگ با شیعیه و علوی‌ها هستند، این بار ماشین جنگی خود را به سمت کرد‌ها هدایت کرده اند و فجایعی غیر انسانی و تکاندهنده را به بار آورده اند.

این روز‌ها داعش سردمدار برده داری در قرن بیست و یکم شده است؛ تا جایی که نقشه‌های جنگی خود را برای گرفتن برده‌هایی با سلیقه مشتریان خود هماهنگ می‌کند. گروهی که همواره به دنبال تصرف مناطق استراتژیک و جنگ با شیعیه و علوی‌ها هستند، این بار ماشین جنگی خود را به سمت کرد‌ها هدایت کرده اند و فجایعی غیر انسانی و تکاندهنده را به بار آورده اند.

سرویس بین الملل سپیدارخبر: از بسیم لاله. آبراهم لینکن رئیس جمهور آمریکا هنگامی که قانون لغو برده داری را امضا می‌کرد هیچ گاه فکر نمی‌کرد یک قرن بعد دوباره بشر به این روش سوء استفاده از انسان روی آورد. اما اکنون به نام دین و مبارزه با کفر جنایت های زیادی انجام می‌گیرد تا بدان جا که دیگر تمام تحلیلگران به این نتیجه رسیده‌اند که هدف  گروه داعش مخدوش کردن چهره اسلام است.
این روز‌ها داعش سردمدار برده داری در قرن بیست و یکم شده است؛ تا جایی که نقشه‌های جنگی خود را برای گرفتن برده‌هایی با سلیقه مشتریان خود هماهنگ می‌کند. گروهی که همواره به دنبال تصرف مناطق استراتژیک و جنگ با شیعه و علوی‌ها هستند، این بار ماشین جنگی خود را به سمت کرد‌ها هدایت کرده اند و فجایعی غیر انسانی و تکاندهنده را به بار آورده اند.

نمونه آخر آن«کوبانی» یا «عین العرب» در خاک سوریه است. با نگاه به نقشه می‌توان فهمید که این شهر از ۳ جهت با مناطق تحت کنترل داعش هم مرز است و از یک جهت هم با ترکیه هم پیمان استراتژیک داعش. مردم کرد این شهر هم هیچ گونه درگیری سنگینی با این گروه نداشتند، اما از زمانی که سنجار در راه داعش قرار گرفت و زنان و دختران این منطقه به بردگی گرفته شدند. پول این معامله چنان به دهان داعشی‌ها مزه کرد که این بار به سراغ کوبانی رفتند.
اما این دختران به کجا می‌رفتند؟ سرنوشت آنها چه شد و یا در حال حاضر چکار می‌کنند؟ خریدارانشان چه کسانی هستند؟ همه اینها پرسش هایی است که ذهن مردم را به خود مشغول کرده است. در بعضی مواقع اخباری منتشر می‌شود که حاکی از اوج وحشیگری این گروه وخریداران با زنان و دختران را دارد. از فروش دختر ۵ ساله که نتوانسته تجاوزهای جنسی پی درپی صاحب خود را تحمل کند و برای همین او را به برده فروش پس دادند تا سر در آوردن دختری در بین قبایل آفریقایی! اما به هر حال هیچ روایت دقیقی به صورت سلسله وار وجود نداشت.
به گزارش خبرگزاری ایلنا به نقل از روزنامه دیلی میل چاپ لندن، دختری ۱۵ ساله که تبعیت عراق را دارد ابعاد جدیدی از روند برده داری به سبک قرون وسطی را بیان کرده است. این روزنامه برای حفاظت و امنیت این دختر و خانواده‌اش از چاپ عکس و درج مشخصات این دختر خود داری کرده است و فقط در گزارش خود به ۱۵ ساله بودن دختر عراقی اشاره کرده است.
این دختر از اهالی «ایزدی سنجار» است و در کوهای اطراف سنجار به دست این گروه افتاده است. او تا به امروز هیچ خبری از افراد ذکور خانواده خود ندارد و اصلا نمی‌داند که آنها زنده هستند یا مرده، اما دو تن از خواهرانش که با او اسیر شدند هنوز در دستان صاحبان خود هستند و مثل او آنقدر خوش شانس نبودند که بتوانند فرار کنند. او داستان خود را اینگونه تعریف می‌کند:
هنگامی که ما را به اسارت گرفتند، بلافاصله ما را به زندان تلعفر بردند (تلعفر بعد از موصل بزرگترین شهر استان نینوا است) چند روزی در آنجا بودیم و مدام دختران و زنان تازه اسیر شده را به آنجا می‌آوردند. چیزی که من بعد‌ها متوجه شدم این بود که تمام زنان را به آنجا نمی‌آورند و بعضی از دختران را در قسمت ورودی زندان جدا می‌کردند. بعد از چند روز شروع به انتقال ما به شهر موصل کردند که بعد‌ها فهمیدم علت این جابجایی به خاطر حمله های هواپیماهای آمریکایی به تلعفر بوده است. در موصل بود که یکی از برده داران من و خواهر‌هایم را از داعش خرید و ما را با خود به شهر «رقه» سوریه برد. البته به غیر از ما تعداد زیادی از دختران دیگر بودند که این تاجر سوری از داعش خرید. ما ۵ روز در رقه بودیم و هر روز افرادی برای دیدن ما می‌آمدند و بر سر قیمت ما چانه می‌زدند. در همین هنگام بود که یکی از تاجران موصل برای خرید خواهر من اقدام کرد. او زمانی که ما هنوز در موصل بودیم خواهر من را دیده بود و از او خوشش آمده بود و برای همین تا سوریه آمده بود که خواهر من را بخرد که موفق به انجام این کار شد و خواهرم را با خودش برد از آن زمان تا حالا دیگر خبری از خواهرم ندارد. سر انجام من هم به فروش رفتم.
خریدار فلسطینی
یک خریدار فلسطینی مشتری من بود. وقتی مرا به خانه برد از من خواست که به حمام بروم و بعد از آنکه از حمام بیرون آمدم روبرویم یک میز توالت با لوازم آرایش بود و…
مدتی با این مرد بودم و روز‌ها در آشپزخانه و شب‌ها در رختخواب به او خدمت می‌کردم. سرانجام بعد از آنکه توانستم اعتمادش را به خودم جلب کنم در یک فرصت مناسب اسلحه شکاری او را برداشتم و با شلیک یک گلوله او را به درک واصل کردم.
هنگامی که او را کشتم نمی‌دانستم چکار کنم و به کجا بروم، تنها هدف من کشتن او بود و به بعد از کشتنش فکر نکرده بودم. نمی‌توانستم در آن خانه بمانم از طرفی هیچ جا را در رقه نمی‌شناختم. برای همین به‌‌ همان خانه‌ای رفتم که تا قبل از فروش در آن با دیگر دختران بودم، اما دوباره پلیس شهری داعش مرا دستگیر کرد و این دفعه من را به یکی از مجاهدان عربی به قیمت ۱۰۰ دلار فروختند!
من را به این دلیل ارزان فروختند چون دیگر بکارت خود را ازدست داده بودم و دیگر برای هیچ تاجری ارزشمند نبودم. برای همین من را به ناچار به یک مجاهد عربی که از کشور دیگری آمده بود فروختند. او یک مرد متدین و خشک مذهبی بود و به من گفت برای اینکه من را عقد کند ابتدا باید مسلمان شوم، من هم از این کار امتناع کردم برای همین شروع به آزار و اذیت من کرد. به طوریکه اسم من را تغییر داد و نام «عبیر» را رویم گذاشت تا هیچ کس نتواند من را پیدا کند. بعداز مدتی از پیش او هم توانستم فرار کنم. او هر چند وقت مواد مخدر استفاده می‌کرد و من هم مکانی را که او مواد را در آنجا می‌گذاشت پیدا کردم. سرانجام در یک وقت مناسب از این مواد داخل چای او و دوستانش ریختم و آن‌ها به قدری نئشه شدند که به خواب رفتند و من هم از فرصت استفاده کردم و فرار کردم. بزرگترین شانس من این بود که هنگام فرار به یک راننده کامیون برخوردم که داشت به سمت ترکیه می‌رفت.
او اظهار داشت:«در ترکیه توانستم برادرم را پیدا کنم. با کمک هم و قرض گرفتن از کردهای ترکیه توانستیم با پرداخت ۲ هزار دلار به یک قاچاقچی دوباره به عراق بازگردیم و اکنون در دهوک هستیم ولی همچنان نمی‌دانم بر سر خانواده‌ام چه آمده است و خواهرانم الان برده چه کسانی هستند؟!»
این وحشی‌گری‌ها مختص به گروهی است که اکنون به گفته فرمانده نیروی انتظامی در ۴۰ کیلومتری مرزهای ایران قرار دارند و ادعای اسلام و احیای سنت پیامبر (ص) را دارند؛ اسلامی که نه تساهل دارد و نه تسامح و هیچ گونه برداشت پویایی را از دین نمی‌ پذیرند. این جماعت معتقدند که تنها برداشت خاصی که خود از احکام شریعت دارند حق است، باید همان اجرا شود و هیچ قرائت دیگری را ولو از اهل سنت بر نمی تابند و آشکارا همه را تکفیر می کنند؛ روشی که اسلام گراهای تندرو به دنبال جایگزینی تصویر صحیح از دینی رحمانی در نزد افکار عمومی جهانیان هستند!

 
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


 جهاد یا یافتن نیمه گمشده؛


واقعیت آن است که داعش نه تنها برای مردان جوان بلکه برای زنان جوان اروپایی نیز جذابیت دارد. صدها نفر از این زنان به سوریه و عراق رفته‌اند تا با جنگجویان داعش ازدواج و در آنچه که در این گروه با عنوان جهاد نکاح رواج دارد، شرکت کنند.

گروه جنگ نرم لوکسترین ها - از مشرق یک پایگاه خبری تحلیلی نزدیک به یهودیان اروپا درباره دلایل گرایش دختران اروپایی به گروهک تروریستی داعش می‌نویسد: دختران نوجوان مرکز ثقل جامعه غرب به شمار می‌روند: عملاً کلیت فرهنگ غرب که از اجزای کلیدی قدرت نرم غربی‌ها قلمداد می‌گردد بر اساس سلیقه دختران نوجوان شکل می‌گیرد. تلفن همراه با بهره‌گیری از شگفتی‌های فناوری اطلاعات آداب و عادات دختران نوجوانی را شکل داد که مجذوب تلفن‌های همراه شده و پای از اتاق خویش بیرون نمی‌گذارند. در واقع موفقیت تمدن غرب بدان خاطر است که دنیا را به مکانی امن برای دختران نوجوان تبدیل کرده است ـ این دختران به مدرسه می‌روند، کار پیدا می‌کنند، و می‌توانند تصمیم بگیرند که چه زمان و با چه کسی ازدواج کنند یا اینکه اصلاً می‌خواهند ازدواج کنند یا نه. هنگامی که دختران نوجوان راه خود را عوض کرده و به داعش می‌گروند این بدان معناست که غرب شکست خورده است.

نتایج یک نظرسنجی که هفته پیش توسط اندیشکده واشنگتن انجام گرفت نشان می‌دهند که گروه تروریستی موسوم به دولت اسلامی (داعش) در اروپا در مقایسه با خاورمیانه از حمایت بیشتری برخوردار است. این نظرسنجی نشان داد که تنها 3 درصد مصری‌ها، 5 درصد سعودی‌ها، و کمتر از 1 درصد لبنانی‌ها نظر مثبتی درباره داعش دارند. از سوی دیگر اما 7 درصد انگلیسی‌ها و 16 درصد فرانسوی‌ها نظر مساعدی نسبت به داعش داشتند ـ و 27 درصد شهروندان فرانسوی 18 تا 24 ساله نیز دیدگاهشان نسبت به داعش مثبت بود.

این اعداد و ارقام نباید چندان هم تعجب‌برانگیز باشند. هزاران نفر از جوانان مسلمان اروپایی پیشاپیش موطن خود را به قصد خاورمیانه ترک کرده‌اند تا ابوبکر البغدادی رهبر داعش را در ایجاد یک خلافت اسلامی یاری دهند. بی‌شک هزاران نفر دیگر هم در راهند تا در راه اعتقاداتشان بکشند و کشته شوند.

واقعیت آن است که داعش نه تنها برای مردان جوان بلکه برای زنان جوان اروپایی نیز جذابیت دارد. صدها نفر از این زنان به سوریه و عراق رفته‌اند تا با جنگجویان داعش ازدواج و در آنچه که در این گروه با عنوان جهاد نکاح رواج دارد، شرکت کنند. مطمئناً برخی از آنها مانند نورا الباثی دختر 15 ساله و یهودی فرانسوی از این کار خود پشیمان شده‌اند. اما مسئله اصلی همچنان پابرجاست: دلیل گرایش این دختران به سمت جنگجویان داعش آن است که از نظر این دختران، غرب ضعیف و فاقد خصوصیات مردانه به نظر می‌رسد و این دختران خواهان مردانی واقعی هستند که به خاطر اعتقاداتشان می‌کشند و کشته می‌شوند.

اما چرا؟ اروپا از بهداشت و رفاه عالی و همچنین مردان جوان و جذاب و زنان جوان و جذاب برخوردار است، زنانی که برخلاف اکثر زنان خاورمیانه و خارج از اسرائیل از لحاظ جنسی در دسترس هستند. پس چرا هزاران مسلمان اروپایی جنگیدن و کشته شدن در بیابان را به زندگی راحت و یا هرچند تا حدودی ملال‌آور در اروپا ترجیح می‌دهند؟

دلیلش آن است که اروپا علی‌رغم اینکه خدمات اجتماعی و کالاهای مصرفی فراوانی را می‌تواند به مردمش عرضه کند اما قادر نیست به زندگی آنها، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، معنا بخشد. نسلی از جوانان مسلمان اروپایی رندگی نسبتاً آسان خود را در مالمو، مارسی، و منچستر رها کرده و به میادین نبرد در سوریه و عراق رفته‌اند، زیرا اروپا از ارزش‌هایی که به خاطر آنها بتوان زندگی کرد ـ یا کشته شد ـ خالی شده است. این جوانان مسلمان به همان دلیل به سوریه و عراق می‌روند که یهودیان به اسرائیل می‌روند:مقصود را جای دیگر می‌توان یافت، چه در نزد داعش یا در نزد «ولادیمیر پوتین»، رهبران ایران یا ارتش اسرائیل.

سرویس‌های امنیتی اروپا نگران آن هستند که شمار زیادی از جنگجویان جهادی که دارای گذرنامه کشورهای غربی هستند در بازگشت به اروپا باعث ایجاد دردسر شوند. آنها می‌گویند از این نگرانند که جنگجویان مذکور در خارج از کشور مهارت‌های ویژه‌ای را فرا گرفته و هنگام بازگشت به کشور بکار گیرند ـ همانگونه که «مهدی نموشه» شهروند فرانسوی در ماه می چهار نفر را در موزه بروکسل کشت.

مقامات اروپایی اما یک نکته آشکار و بارز را نادیده گرفته‌اند. «نموشه» شاید برای جنگیدن در کنار گروه‌های افراط‌گرا به سوریه رفته باشد، اما شلیک با یک سلاح اتوماتیک مهارتی نیست که تنها در میدان نبرد جهادی‌ها قابل فراگیری باشد. مسئله این نیست که مسلمانان اروپایی با چه مهارت‌هایی ممکن است از خاورمیانه بازگردند، مسئله این است که چرا همان اول اروپا را ترک کردند. از نظر مهم‌ترین هسته‌های نظامی داعش ـ یعنی قبایل عرب و بعثی‌های سابق بازمانده از دوران حکومت صدام حسین ـ خلافت خودخوانده البغدادی بیشتر شبیه یک جوک است. اما در نزد جنگجویان خارجی داعش، به ویژه جنگجویانی که از غرب قاره اروپا به این گروه پیوسته‌اند، ایده خلافت که برگرفته از تاریخ مسلمانان است از نوعی اصالت و اعتبار برخوردار است که در میان جوانان مسلمان اروپایی مشاهده نمی‌شود.

دقیقاً همین خشونت داعش است که برای اروپایی‌ها از جذابیت برخوردار است. هرچه باشد علی‌رغم اینکه ایمن الظواهری رهبر القاعده ادعا کرده است داعش «بیش از حد خشن» است اما در خاورمیانه جنگ و خونریزی چیز غریبی نیست. سطح خشونت‌ها ـ سربریدن‌ها، به صلیب کشیدن‌ها، و غیره ـ با توجه به صحنه سیاسی منطقه قابل‌انتظار است. عربستان که متحد نزدیک آمریکا محسوب می‌شود جانیان را در مرکز ریاض سر می‌برد و دوست جدید «باراک اوباما» در منطقه ـ یعنی حکومت ایران که از نظر «اوباما» یک حکومت معقول و منطقی است ـ جانیان را با جرثقیل دار می‌زند. اما از نظر جنگجویان اروپایی خشونت بیش از هر چیزی نشان‌دهنده اصالت و اعتبار است.

آنچه داعش نماد آن است بسیار احمقانه و شرارت‌بار است ـ درست مانند یکی از شخصیت‌های شرور فیلم «ترانسفرمرز» که هر چیزی را بر سر راه خود نابود می‌کند. اما این همان چیزی است که هنگام وجود خلأ اتفاق می‌افتد: ایده‌های زشت و پلید فضای خالی را پر می‌کنند. اگر نگاهی به دور و بر خود بیندازیم می‌توانیم ببینیم مفاهیم زشت، پلید و احمقانه این روزها دست بالا را دارند و مدافعان خوبی نیز مقاومت چندانی نشان نمی‌دهند.

«ولادیمیر پوتین» همچون یک اسطوره موسیقی سبک «هیپ‌هاپ» عمل می‌کند، زیرا اروپا را بر روی انگشتانش می‌چرخاند ـ او می‌تواند هرگاه که اراده کند چراغ اروپا را خاموش کند. او می‌تواند هر کاری که می‌خواهد در اوکراین انجام دهد، زیرا می‌داند که آمریکا مانعش نخواهد شد. «اوباما» گفته بود که نمی‌گذارد ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد، اما اکنون کاخ سفید حق غنی‌سازی حکومت ایران را به رسمیت شناخته است و شاید به ایران اجازه دهد حتی از سانتریفیوژهای بیشتری برخوردار گردد. اسرائیل شاید در طول عملیات 40 روزه موسوم به «تیغه حفاظتی» حماس را در هم شکسته باشد، اما اکنون کشورهای غربی به رهبری آمریکا کنفرانسی را در راستای کمک به بازسازی غزه برگزار کرده‌اند، کنفرانسی که حماس را از زیر بار مسئولیت ویرانی و کشتار غزه رها می‌سازد. آخر چرا؟ زیرا دیگر از قدرت لازم جهت از میان برداشتن یک مشت تروریست ریشوی مسلح به آر. پی.جی برخوردار نیستند و در عوض امیدوارند آنها را با پول بخرند.

آنچه جوانان ناراضی اروپا به چشم می‌بینند این است که قدرت‌های غربی تنها به دور خود می‌چرخند. مسئله این نیست که ما از تحقیر شدن لذت می‌بریم. مسئله این است که فکر می‌کنیم هیچ چیزی ارزش جنگیدن ندارد. به همین خاطر است که هزاران جوان مسلمان اروپایی رو در روی ما قرار گرفته‌اند ـ و به همین خاطر است که دختران 15 ساله تحقیرمان می‌کنند.

منبع:

http://tabletmag.com/jewish-news-and-politics/186397/teenage-girls-europe-isis

مطالب مرتبط
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 68 صفحه بعد